هم خوشحال هم غمگین
سلام دلم براتون تنگ شده بود . بخدا توی این چنوقت نبودیم جایی. بودیم . کافیه کافیه بابام توی
این چنوقت بابام تهران بود آخه امتحان داشت . منم دلم تنگ شده بود و مرتب دعا می کردم
امروز مامان ملیم باباعلیم خاله زهره و عمو محمدم میان خونمون البته مامان ملیم پنج دقیقه ی
پیش اومد منم خیلی خوشحالم که همه ی کسایی که گفم میان خونمون انقدر مهربونن خب دیگه بابای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی